جدول جو
جدول جو

معنی میل کردن - جستجوی لغت در جدول جو

میل کردن
کامیدن نمیدن گراییدن رغبت کردن تمایل یافتن، بسویی متوجه شدن: (آنگاه که میل زوال کند (شمس) و روی بغروب نهد، ) اعراض کردن منحرف شدن: (چون روزگاراز طریق سازگاری میل کند میل در چشم بصیرت کشد) میل کشیدن، : (سلطان بفرمود تا قاور در شربت زهرچشانیدند و هر دو چشم پسرش را میل کشیدند)
تصویری از میل کردن
تصویر میل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
میل کردن
((مِ یْ. کَ دَ))
رغبت کردن، خوردن و آشامیدن
تصویری از میل کردن
تصویر میل کردن
فرهنگ فارسی معین
میل کردن
تناول کردن، خوردن، آشامیدن، صرف کردن، متمایل شدن، گرایش یافتن، تمایل پیدا کردن، علاقه مند شدن، رو کردن، روی آوردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سر بار کردن بار کردن بار نهادن، بگردن گذاشتن، کاری را بکسی فرمودن که فوق طاقت او باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
کامل کردن تمام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
Exact, Impose, Inflict
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
Complement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
compléter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
exiger, imposer, infliger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
เติมเต็ม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
eisen, opleggen, toebrengen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
aanvullen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
melengkapi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
บังคับใช้ , กำหนด , ก่อให้เกิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
menuntut, memberlakukan, menimpakan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
exigir, imponer, infligir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
सटीक करना , थोपना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
पूरक करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
לדרוש , להטיל , להכות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
complementar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
exigir, impor, infligir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
completare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
esigere, imporre, infliggere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
complementar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
强求 , 强加 , 使遭受
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
uzupełniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
wymagać, nakładać, zadać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
доповнювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
вимагати , нав'язувати , заподіяти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
verlangen, auferlegen, zufügen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
ergänzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
дополнять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تحمیل کردن
تصویر تحمیل کردن
требовать , навязывать , причинять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تکمیل کردن
تصویر تکمیل کردن
להשלים
دیکشنری فارسی به عبری